آرشیو آذر ماه 1395

من اين وبلاگ رابراي شماقراردادم ولي بايدنظردهيدتامن راضي باشم.

سينماوفيلم

۳۱۸ بازديد

 برادران لومير، در دسامبر ۱۸۹۵ دستگاهى را به راه انداختند كه سينماتوگراف نام داشت. اين دستگاه پيچيده عكس‌هاى متحرك را نشان مى‌داد. لومى‌ير با چرخاندن دستك آن عكس‌هاى متحرك را روى پرده‌اى سفيد به نمايش مى‌گذاشتند. آنها پس از استقبال پاريسى‌ها از سينماتوگراف، نمايندگانى به كشورهاى مختلف فرستادند تا مردم آن كشورها را با اين دستگاه آشنا كنند. اما ايران دورهٔ قاجار يكى از اين كشورها نبود.
سينما زمانى‌كه به سرزمين ما ايران رسيد، اسباب‌بازى ملوكانه‌اى در دست شاه قاجار بود. و اگر سفر مظفر‌الدين‌شاه به فرنگ در شروع قرن مصادف با نمايش برادران لومير نمى‌شد. سينما در ايران چه سرنوشتى پيدا مى‌كرد؟ مظفرالدين‌شاه سينماتوگراف را مى‌بيند و دستور خريد آن را مى‌دهد و به ايران مى‌آورد تا از آن به‌طور خصوصى استفاده كند و سينما در پس پردهٔ حرم باقى مى‌ماند. سينما را مظفرالدين‌شاه وارد مملكت كرد؛ اما نه به قصد خدمت به ملتش؛ بلكه در جهت ارضاى ذهن تنوع طلب و نوجويش.
چهار، پنج سال بعد از ورود خصوصى سينما به ايران نمايش فيلم توسط ميرزا ابراهيم خان صحاف‌باشى كه سفر به اروپا را تجربه كرده بود، علنى مى‌شود. صحاف‌باشى كه با كاربرد سينما آشنا شده بود، آن‌را به ميان مردم برد، اين تاريخ (۱۹۰۵) براى نمايش فيلم در ايران سابقه‌اى آبرومند و هم‌عصر با اكثر كشورهاى پيشرفتهٔ جهان ارائه مى‌دهد. كار نمايش فيلم بعد از فقط يك ماه بهم مى‌خورد و صحاف‌باشى در پى گرفتارى‌هاى مالى دستگير و سپس تبعيد مى‌شود و سرانجام به هند مى‌رود و حركتش ناتمام مى‌ماند.
بعد اين باور بوجود آمد كه كار سينما را بايد خارجى‌ها برعهده گيرند و لذا فعاليت‌هاى سينمادارى را افراد غير ايرانى شكل دادند. در كار فيلم‌سازى نيز وضع به همين منوال بود.
با انقلاب مشروطه مجدداً اولين مباشران سينما در ايران اسامى غيرايرانى داشتند: روسى‌خان (ايوانف)، آقايوف، اسماعيلوف، لوين و ياكوسبن. اولين ايرانى خالصى كه نخستين فيلم ناطق را مى‌سازد، در آن‌سوى مرزها، در هند اجازهٔ كار پيدا مى‌كند.
از همان ابتدا، اقتباس و تقليد، ساختار سينماى ايران را دچار تشتت كرد و بنايى بدون استحكام، فكر، ذوق و سليقه پى‌ريزى شد.
پيشگامان سينماى ايران هنر سينما را سال‌ها پيش در اين ملك متولد ساختند، كسانى چون: آوانس اوگانيانس، عبدالحسين سپنتا، خان بابا معتضدي، ابراهيم مرادي، اسماعيل كوشان، محسن بديع، احمد شيرازي، ساموئل خاچيكيان، مهدى اميرقاسم‌خاني، واهاك وارطانيان، آرمان، مسعود كيميايي، ناصر تقوايي، داريوش مهرجويي، على حاتمي، بهرام بيضايي، نعمت حقيقي، فرخ غفاري، ابراهيم گلستان، عباس كيارستمي، امير نادري، محمدعلى فردين، اسفنديار منفرزاده، بهروز وثوقي، روبيك منصوري، ناصر ملك‌مطيعي، سهراب شهيد ثالث، پرويز كيمياوي، محسن مخملباف، ابراهيم حاتمى‌كيا، رخشان بنى‌اعتماد، و انبوه زنان و مردان ديگرى كه اين هنر را كشف كردند، به بلوغ رساندند و گسترش بخشيدند.
در تمام اين سال‌ها، سينما در هر دوره و زمانه‌اى به شكلى درآمد. گاه هنر ناب بود و گاه وسيلهٔ تبليغ، گاه، اسباب تفريح و سرگرمى زمينه‌اى براى انتقال پيام. سينماى ايران در اين سال‌ها انبوهى علاقمند را با خود همراه كرد.
امروزه دوربين و سينما كه آن را صنعت تصوير نيز گفته‌اند، ابزارى است توانمند در دست هنرمندانى كه مى‌كوشند به نگريستن معناى تازه‌اى ببخشند.